Meh
الان یادم افتاد من اواخر تیر با ساناز کات کردم🤣.
ولی فکر کنم تو وقایع تیر ننوشته بودم.
الانم کل اینترنت پوکوندن.
الان یادم افتاد من اواخر تیر با ساناز کات کردم🤣.
ولی فکر کنم تو وقایع تیر ننوشته بودم.
الانم کل اینترنت پوکوندن.
بنا به عادت اتفاقات مهم رو میگم:
شهریور: پول خونه رو تسویه کردن. دنبال خوته برای اجاره میگشتیم و گیر نمیاوردیم. ۲بار پولمونو خوردن. وحید همکاری کرد بعد پشتمون رو خالی کرد بعد دوباره قول همکاری داد. لولو ۶تومن برام ریخت که ۲تومنش رو تو جریان خونه ازم بردن.
مهر: دنبال خونه میگشتیم گیر نمیاوردیم. لولو بارها و بارها کارشو تعطیل کرد رفت دنبال خونه. اشکمون درومده بود. روزای اخر ماه یه جایی گیر اومد.رفتم ارایشگاه. با بدبختی و استرس اومدیم مستاجر قبلی خالی نمیکرد. وسایلمون تو بار گم شد. به بدبختی کسی رو پیدا کردیم بیارتمون تهران.
ابان: مامان اعصابمو بخاطر وسایل گم شده خرد کرد. اخرش هم هیچی. نه وسایل اومد نه خسارت گرفتیم. کلاس زبان کلاهبرداری بود پولم اونجا هم رفت. رفتم دانشگاه و پروژه گرفتم و خوشحال بودم. کلاس نویسندگی رو اعصابمه. وضعیت مملکت افتضاح گند زده به اعصابم. اما غول بزرگ کیه؟ حدود ۲۰ روز با دو* حرف میزدم و ایام خوبی بود و صبح خودم خواستم کات کنم. قلبم هزار تکهاس عزیزان هزار تکه هم برای خودش و حالش هم بخاطر خودم و حالم از دوریش. ۲روز بخاطر اینکه یه عکس خونین از اغتشاشات دیده بودم نتونستم هیچی بخورم که کاری بکنم. تصمیم گرفتم برای دکتری ثبت نام کنم.