|موازی|

دغدغه های خانم جولی لوپین
  • |موازی|

    دغدغه های خانم جولی لوپین

مشخصات بلاگ
|موازی|

نوشتن حالمو خوب میکنه.
عمدتا وقتی خرابم وقتی کسی منتظرم نیست
وقتی کسی رو برای درد و دل ندارم
و کلی حرف دارم
میام اینجا..

موازی جایی برای وقتی که کسی دیگه منتظر من نیست..

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۸/۳۰
    Meh
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۲۸ ب.ظ

فردوسی

دلم یه دوست واقعی می‌خواد. کسی که بهم حسادت نکنه باهام احساس رقابت نداشته باشه.
فقط مثل سگ همو دوست داشته باشیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۲ ، ۱۳:۲۸
خانم جولی لوپین
دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۴۰ ب.ظ

Meh

الان یادم افتاد من اواخر تیر با ساناز کات کردم🤣.

ولی فکر کنم تو وقایع تیر ننوشته بودم.

 

الانم کل اینترنت پوکوندن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۱ ، ۲۰:۴۰
خانم جولی لوپین
دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۳۳ ب.ظ

اخر ابان

بنا به عادت اتفاقات مهم رو می‌گم:

شهریور: پول خونه رو تسویه کردن. دنبال خوته برای اجاره می‌گشتیم و گیر نمیاوردیم. ۲بار پولمونو خوردن. وحید همکاری کرد بعد پشتمون رو خالی کرد بعد دوباره قول همکاری داد. لولو ۶تومن برام ریخت که ۲تومنش رو تو جریان خونه ازم بردن.


مهر: دنبال خونه می‌گشتیم گیر نمیاوردیم. لولو بارها و بارها کارشو تعطیل کرد رفت دنبال خونه. اشک‌مون درومده بود. روزای اخر ماه یه جایی گیر اومد.رفتم ارایشگاه.  با بدبختی و استرس اومدیم مستاجر قبلی خالی نمی‌کرد. وسایلمون تو بار گم شد. به بدبختی کسی رو پیدا کردیم بیارتمون تهران.


ابان: مامان اعصابمو بخاطر وسایل گم شده خرد کرد. اخرش هم هیچی. نه وسایل اومد نه خسارت گرفتیم. کلاس زبان کلاهبرداری بود پولم اونجا هم رفت. رفتم دانشگاه و پروژه گرفتم و خوشحال بودم. کلاس نویسندگی رو اعصابمه. وضعیت مملکت افتضاح گند زده به اعصابم. اما غول بزرگ کیه؟ حدود ۲۰ روز با دو* حرف می‌زدم و ایام خوبی بود و صبح خودم خواستم کات کنم. قلبم هزار تکه‌اس عزیزان هزار تکه هم برای خودش و حالش هم بخاطر خودم و حالم از دوری‌ش. ۲روز بخاطر اینکه یه عکس خونین از اغتشاشات دیده بودم نتونستم هیچی بخورم که کاری بکنم. تصمیم گرفتم برای دکتری ثبت نام کنم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۱ ، ۲۰:۳۳
خانم جولی لوپین
سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۱، ۰۲:۲۷ ق.ظ

ریختم

از اردیبهشت تا الان چیزی ننوشتم.

اتفاقات مهم رو می‌گم.

خرداد: خونه رو گذاشتیم برای فروش-تصمیم گرفتم از دانشگاه انصراف بدم.

تیر: رفتم پیش اساتید و فکر می‌کردن من ۲سالمه. دکتر رفتم. دندانپزشکی‌هام تموم.

مرداد: مشتری قطعی برای خونه پیدا شد. اومدیم اینجا. کلی داد و بیداد با املاکی کردم. ترسیدم. وحشت کردم. کلاس نویسندگی ثبت‌نام کردم. شروع کردم قرص خوردن. قرص خوردن رو قطع کردم. تومدیم دیدن عمو شهریار. رفتار دختر کوچیکه عمو شهریار. اینکه فهمیدم چقدر هنوز خجالت می‌کشم. حرف‌های چرت و پرتی که مامان همیشه می‌زنه و بازم زد. چه نمک رو زخم عموها پاشید چه تو خونه شهریار. عمو شهریار منو تلویحا درس عبرت دخترش کرد. هیچ ادیه‌ای بهم نداد درصورتی ک گفته بود برات خیلی هدیه گرفتم. منو یاد بستنی فروشی تو خیابون‌مون تو خوزستان انداخت. این مرد زهر بهم داد خوردم. کاش نمی‌رفتم. خونه خاله بودیم مدت مدید و اون خیلی نمی‌تونست. راهمو پیدا کردم میخوام دوباده کنکور بدم. و کسب و کار داشته باشم.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۱ ، ۰۲:۲۷
خانم جولی لوپین
پنجشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۲:۳۳ ب.ظ

وضعیت این دختر

هر وقت کاری داره حرفی داره راهنمایی می‌خواد سوال داره به من پیام می‌ده.وقت‌هایی که تو دردسر افتاده یا ناراحته به من پیام می‌ده. وقتی بهش پیام می‌دم حتی تا روز‌ها جوابمو نمی‌ده سین می‌کنه و ج نمی‌ده.

توی هیچ‌کدوم از مشکلات و گرفتاری‌هام نبوده. همیشه ب بهونه کنکور و درس رفته و منو کات کرده. تو بدترین شرایط..
نگاه ابزاری بهم داره. عمیقا تفم تو چشماش
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۳۳
خانم جولی لوپین
شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۱:۲۹ ب.ظ

حذف اجتماع

توییتر ردیت بی‌ریل پینترست رو پاک کردم. واتس اپ هم ک کسی شمارمو نداره. اینستا هم هفته‌ایی یه بار نمی‌رم.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۳:۲۹
خانم جولی لوپین
دوشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۱، ۱۲:۴۸ ق.ظ

3اه

۳ ماه شده ک چیزی ننوشتم اینجا

مهمترین اتفاقات این ۳ ماه:

دی: رفتیم مشهد عالی بود

بهمن: صحبت‌های لذت‌بخش و فانی

اسفند: امیکرون گرفتم.

فروردین: نازنین اینجا بود و من عاشق‌شم.

 

فعلا هم هیچی.. افسردگی و سردرگمی و احساسِ کاش یه گلوله تو مغز خودم شلیک می‌کردم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۰۱ ، ۰۰:۴۸
خانم جولی لوپین
چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۰، ۰۱:۴۹ ب.ظ

فکر

فکر می‌کردم چند ماهی بشه که نیومدم. اما نه!
من می‌دونم حسود نیستم اما کاش یه تو گروه دوستی اونا بودم.خیلی خفن و نرد و ادم حسابین. حیف.. خودم خراب کردم. حتی جایی برای شانس دوباره هم نذاشتم.
چند وقت پیش باهاش حرف زدم گذاشتم کانال. مامان داره منو می‌خوره داره ازم سهم برمی‌داره سهم زیاد بیش از ۸۰تا ۹۰ درصد حتی بیش از این‌ها. تمام روزهامو می‌بلعه. وقتمو می‌بلعه. ذهنم رو هوشم رو تمرکز که هیچ.. داره زندگی آزادی‌مو می‌بلعه کاس مهاجرت کنم کاش پول زیاد گیرم بیاد برم. حوصله ازدواج هم ندارم. حوصله دوس پسرو ندارم حوصله آشنایی جدید رو ندارم. حتی حوصله دوست دختر جدید پیدا کردن ندارم. حوصله معاشرت با دوستای قدینی‌ام رو هم ندارم.. خودت حساب کن.. هیچی ازم نمونده هیچی. خالی ام.
من اینجوری نمی‌تونم. دچار تروماها شدم هستم دارم میشم و خواهم بود. این استنرار منو مستهلک کردع. عید ۲۹ سالمه و این زن هنوز منو رها نمیکنه. از صبح با من حرف میزنه تا شب. حرفای خودشم بلند بلند میزنه. حتی حوصله کار کردن و شاغل شدن رو ندارم. گوشی ش هم همیشه بلنده. مغز منو هوش منو خورده از بس سعی کردم در حد فهم اون پایین بیارم خودمو ک دیگه نمیتونم جور دیگه ای باشم. سالهاست با هیچکس جز اون حرف نزدم. دیگه حتی بک جمله معمولی هم نمبتونم بگم. مهارت کلامی‌ تو مغزم تعطیل شده. خودش هر روز به چندین نفر زنگ می.زنه ولی من نمی‌تونم یه ویس بدم چون هزارتا سوال باید جواب بدم.
من با این شرایط چطور می‌تونم سالم بمونم چطور میتونم درس لخونم چطور میتونم با اوتا رقابت کنم.
اونوقت ۵۰میلیارد تا انتظار هم ازم داره....
کاش یه گلوله تو مغز خودم شلیک می‌کردم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۰ ، ۱۳:۴۹
خانم جولی لوپین
چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۲۹ ب.ظ

نیستم

دلیل نبودنم اینه که توییترم یونگ گوش می‌دم و..
یک ماهیه از لحاظ روحی سنسیتیو و داغونم خیلی روزا با موزیک خودمو بالا می‌کشم.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۱۶:۲۹
خانم جولی لوپین
يكشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۰، ۰۱:۲۶ ب.ظ

حرف بزنیم۲

اگه مایلید حرف بزنیم لینک ناشناس یا ایدی تلگرام بزارید:)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۰ ، ۱۳:۲۶
خانم جولی لوپین